بیماری دوقطبی نام گویاتری برای این بیماری است و ماهیت اختلال را بهتر مشخص می کند. در این بیماری فرد تغییرات خلقی از حالت افسردگی به حالت سرخوشی و تحریک پذیری را تجربه می کند؛ یعنی زمانی افسرده و کم انرژی و زمانی بسیار پرانرژی، شاد یا کلافه و پرخاشگر است. این بیماری بسته به تواتر و شدت افسردگی و شیدایی که در سیر بیماری رخ می دهد، انواع مختلفی دارد.
علایم مانیا یا شیدایی به قرار زیر است:
1- بیمار دارای خلق بسیار شاد است، گویی کلّ دنیا در دستان اوست یا بسیار کلافه، بی قرار و پرخاشگر است و با همه ی دنیا خصومت دارد.
2- با وجود این که کم استراحت می کند، انرژی و فعالیت بسیار زیادی دارد. گاه مسافت های بسیار طولانی را پیاده روی می کند و کارها و ورزش های سنگینی را انجام می دهد بدون این که احساس خستگی کند. اکثراً عجله دارد و انگار فرصت کافی برای انجام کارها و گفتن حرف هایش ندارد.
3- نیاز بیمار به خواب خیلی کم است و با میزان کمی خواب، در حد یا سه ساعت، می تواند به راحتی فعالیت های بی شمار خود را از سر بگیرد. حتی گاه شب های متوالی بیدار می ماند و میل به ایجاد سر و صدا، بیدار کردن دیگران و جنبش و فعالیت همانند روز دارد و گاه بی خوابی بیمار را شدیداً کلافه می کند.
4- تحریک پذیر است و به عقاید مخالف رأی خودش به شدّت واکنش نشان می دهد و حتی پرخاشگری می کند زیرا نظر و عقیده ی خود را کاملاً صحیح و بی ایراد می داند و تحمل انتقاد ندارد.
5- افکار بسیار زیاد و متنوّعی دارد و سرعت تفکر و تکلّم او بالاست گویی مسابقه ای در مغزش برپاست. قادر به تمرکز و مطالعه نیست ولی بسیار پرحرف است و تند صحبت می کند. افکار او آن قدر زیاد است که مرتب حین صحبت از شاخه ای به شاخه ی دیگر می پرد یا پاسخ های نابجا می دهد و جملات پرت و پلا می گوید. هرچه مانیا شدیدتر می شود صدای بیمار بلندتر و تکلمش سریع تر می شود. گاه در بین این پرحرفی ها، شوخی، بذله گویی یا با کلمات بازی می کند و سخنان موزون و حتی شعر می گوید.
6- بیمار بدون در نظر گرفتن عواقب اعمال خود، کارهای خطرناک یا تصمیم گیری های مهم در زندگی می کند، بی محابانه عمل می کند و بی گدار به آب می زند. دنبال کسب لذایذ زندگی است و به خطرات و هزینه ها و عواقب آن توجه نمی کند، پس در زمینه های مختلف مثل برقراری ارتباط با دیگران و صمیمیت با آن ها، رابطه ی جنسی، پیشنهاد ازدواج، سرمایه گذاری، بخشش اموال خود به دیگران یا خیریه ها، خرج کردن و دست و دلبازی بیش از حد و فعالیت های لذت بخش دیگر شتابزده، بدون تفکر و ارزیابی و برنامه ریزی و به صورت افراطی عمل می کند و غالب اوقات این اوضاع به نگرانی شدید خانواده و حتی پشیمانی خود بیمار منتهی می شود. گاه بعد از بهبودی از یادآوری نحوه ی عملکرد خود بسیار شرمنده می شود مخصوصاً در فاز افسردگی بیمار دچار عذاب وجدان می شود.
7- بیمار خود را مهم و به گونه ای متفاوت از دیگران می داند، توان خود را بیش از آن چه هست ارزیابی می کند و بر اساس آن قول می دهد یا عمل می کند. آرزوها و اهداف بزرگی دارد و گاه درباره ی دستیابی به آن ها شکی ندارد و به صورت غیرعادی و افراطی خوش بین است.
8- بیمار نسبت به بیماری و رفتار بیمارگونه ی خود هیچ بینش صحیحی ندارد و حاضر به درمان نیست چون خود را اصلاً بیمار نمی داند، این افراد اغلب اطرافیان را بیمار می دانند.
3 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
سلام
من دقیقا مبتلا به این بیماری هستم
و اما راه درمانش؟
خواهشمند است با روانشناس مشورت گردد. با تشکر فراوان از توجه شما دوست عزیز
سلام.وبسایت خیلی خوبی دارید.خیلی خیلی
ممنون